بی نظمی عاطفی: چیست و چگونه باید آن را درمان کرد

  • این را به اشتراک بگذارید
James Martinez

ناتوانی در مدیریت احساسات ، چه خوشایند و چه ناخوشایند، مشکلی است که می تواند تاثیر زیادی بر زندگی روزمره داشته باشد. فقط به این فکر کنید که چگونه می توانیم به قسمت های خشم یا غم که خارج از کنترل ما هستند واکنش نشان دهیم.

بی نظمی هیجانی، بر اساس DSM-5 (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی)، تظاهرات بالینی خاصی مانند افسردگی، حملات پانیک، رفتار اجباری و اختلالات خوردن دارد.

بی نظمی عاطفی: چیست؟

بی نظمی عاطفی ناتوانی در تنظیم شدت احساسات پس از فعال شدن است. احساس تسلط بر احساسات خود، احساس بی ثباتی عاطفی و چرخش سریع از یک عاطفه به هیجان دیگر، احساس خارج از کنترل، نداشتن هوشیاری یا کلماتی برای بیان احساسات (بیهوشی هیجانی و ناگویی هیجانی) تجربیاتی هستند که اغلب در درمان گزارش می شوند. .

تنظیم عاطفی و بی نظمی متضاد هستند . در واقع، بر خلاف بی نظمی هیجان، تعریف تنظیم هیجان این است که توانایی احساسات خود را با در نظر گرفتن زمینه ای که در آن رخ می دهد تعدیل کرد.

علل اختلالات عاطفی می تواند متنوع باشد ، مانند عوامل بیولوژیکی، شکستشرح یک ترومای پیچیده یا نوع پیوندی که در کودکی با مراقبین ایجاد شده است.

اختلال عاطفی در پسران و دختران

توانایی تنظیم احساسات خود فرد در دوران کودکی در رابطه دلبستگی با مراقب آموخته می شود. بنابراین، بی نظمی هیجانی و سبک دلبستگی عمیقاً با هم مرتبط هستند.

در واقع، اگر بزرگسال قادر به پاسخگویی به نیازهای کودک باشد و بتواند در مواقع نیاز به او اطمینان دهد، می تواند تنظیم عاطفی خوبی ایجاد کند، هوش هیجانی را افزایش داده و مانع از ترس از احساسات خود و ایجاد تحمل خوب در برابر ناامیدی در کودک.

همانطور که مقاله کارپنتر و ترلو در مورد اختلالات عاطفی اشاره می کند، فقدان مقررات توسط والدین ، در علاوه بر این که به عنوان یک رویداد آسیب زا درک می شود، کودک را به سمت اختلال در تنظیم سوق می دهد ، که احتمالاً در بزرگسالی به عنوان نوعی تنظیم ناکارآمد عود می کند.

مهارت های تنظیم هیجانی حیاتی هستند. برای موارد زیر:

  • آنها به ما اجازه می دهند عملکرد و سازگاری بهینه داشته باشیم.
  • آنها به ما اجازه می دهند در تعاملات اجتماعی پاسخ های مناسبی بدهیم.
  • آنها پرورش می دهند. توانایی ذهنی سازی.
  • آنها توانایی رویارویی با تغییرات و موقعیت های جدید را تسهیل می کنند.
عکاسی Pexels

اختلال عواطف و ADHD

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی (ADHD) یک اختلال عصبی رشدی است که در دوران کودکی خود را نشان می دهد. و در محیط اجتماعی و مدرسه به دختر و پسر آسیب می رساند. در مدرسه، بیش فعالی و تکانشگری ، مشکلات توجه و تمرکز کم با اختلال در تنظیم هیجانی همراه است.

مشکل در تنظیم شدت هیجان در ارتباط با زمینه و موقعیت باعث می شود برخی از کاستی ها: تحریک پذیری:

  • تحریک پذیری: مشکل در کنترل خشم.
  • بی ثباتی: نوسانات خلقی مکرر.<8
  • شناخت عواطف: درک نکردن احساسات دیگران.
  • شدت عاطفی: بی نظمی هیجانی در ADHD باعث می شود که احساسات با شدت زیادی تجربه شوند.

مراقب سلامت عاطفی خود باشید

می خواهم شروع کنم. اکنون!

اختلال عاطفی در اوتیسم

در اختلال طیف اوتیسم نیز رفتارهای مشکل ساز ناشی از بی نظمی هیجانی را می یابیم، مانند:

  • پرخاشگری
  • تحریک پذیری
  • طغیان خشم
  • رفتار خود پرخاشگرانه.

این رفتارها زمانی تشدید می‌شوند که اختلال نافرمانی مقابله‌ای نیز درهمبودی.

علائم بی نظمی هیجانی در اختلالات طیف اوتیسم

آنچه احساسات را در افراد اوتیستیک مشخص می کند کیفیت آنها نیست، بلکه شدت آنها است. ​​

نقص در فرآیندهای تنظیم هیجانی می تواند منجر به رفتار به ظاهر بی هدف، بی نظم و بی جهت شود.

بی نظمی عاطفی و رفتاری می تواند به صورت زیر ظاهر شود:

  • اجتناب و فرار.
  • تغییرات ناگهانی در لحن عاطفی.
  • بی ثباتی خلق وخو.
  • پاسخ های نامناسب.
  • مشکل در حفظ پاسخ عاطفی پایدار.
  • سفتی بیانی.
  • بیش فعالی حرکتی و تنش عضلانی.
  • تغییرات وضعیت و صدا.
  • افزایش اعمال تکراری
<0 برخی از مطالعات همچنین نشان می دهند که چگونه کاهش توانایی زبان، که بسیاری از کودکان مبتلا به اوتیسم دارند، به این ناتوانی در بیان وضعیت عاطفی خود کمک می کند. مواجهه با بحران های مختلف بسیار رایج است:
  • خشم خشمگین؛
  • هراس ناگهانی؛
  • هیجان خارج از کنترل؛
  • خود و پرخاشگر. تظاهرات؛
  • فریاد زدن و رفتار مخرب.

این و سایر واکنش های احساسی، که ممکن است اغراق آمیز به نظر برسند، به دلایلی رخ می دهند که ممکن است برای یک فرد خارجی بسیار پیش پا افتاده به نظر برسد، اما اینطور نیست.اصلا اینطوری در واقع، سیستم عصبی کودکان اوتیستیک مملو از محرک‌های حسی، عاطفی، شناختی و اجتماعی است که تأثیر بالقوه‌ای دارد که منجر به بی‌سازمانی و در نتیجه اختلال در تنظیم هیجانی می‌شود.

بی نظمی عاطفی در نوجوانی

نوجوانی دوره ای از زندگی است که با طوفان شدید احساسات، احساس طلبی و ریسک جویی مشخص می شود. همچنین با درجه خاصی از بی نظمی عاطفی مشخص می شود که معنی آن را می توان به دشواری در تنظیم روابط با دوستان و خانواده خود ترجمه کرد .

در نوجوانی به نظر می رسد که شما دائماً نظر خود را تغییر می دهید و این یک مرحله در معرض تغییرات خلقی مکرر است .

اگر خانواده ای پشت آن باشد که به عنوان یک پایگاه امن عمل کند، موقعیت های مزاحم به فرصت هایی برای یادگیری و توسعه مهارت های تنظیم عاطفی تبدیل می شوند.

اگر این شرایط برآورده نشود، نوجوانان می توانند رفتارهای نامنظم داشته باشند که می تواند زندگی را نیز تهدید کند. بی نظمی عاطفی منجر به هر یک از این موارد می شود:

  • اعتیاد؛
  • مشکلاتی مانند بی اشتهایی و پرخوری عصبی؛
  • افسردگی و عزت نفس پایین؛
  • وابستگی عاطفی؛
  • اختلالات رابطه ای.
عکس توسط Pexels

اختلال در تنظیم احساسات در بزرگسالان

بی نظمی هیجانی در بزرگسالان به روش های پیچیده ظاهر می شود و اغلب همراه یا تشدید کننده سایر اختلالات است ، که در بسیاری از اختلالات روانی وجود دارد. .

مشاهده ترین آنها اختلال شخصیت مرزی ، است که در آن فرد احساس از دست دادن کنترل بر احساسات خود، تکانشگری و رفتارهای خود ویرانگر را تجربه می کند. می تواند در اوتیسم در بزرگسالان نیز رخ دهد.

در مواجهه با احساسات بسیار شدید، رفتار مخرب اعمال می شود که می تواند دیگران را از خود دور کرده و واکنش های خشمگینانه را برانگیزد. افرادی که از اختلال در نظم عاطفی در اختلال شخصیت مرزی رنج می برند، مدیریت هیجانات خود را از نظر عملکردی دشوار می دانند و خود را در یک ترن هوایی با تغییرات ناگهانی و ناگهانی زندگی می کنند.

<0 به کمک نیاز دارند. ?به سرعت روانشناس پیدا کنید

بی نظمی عاطفی در افراد معتاد

یکی دیگر از چارچوب های آسیب شناختی که در آن اختلالات عاطفی نقش کلیدی ایفا می کند، اعتیادهای بیمارگونه . مواد مخدر، مانند قمار پاتولوژیک و سایر اعتیادهای رفتاری، بسته به موقعیت و مورد خاص، قدرت احساسات را تغییر می دهند و به عنوان بیهوش کننده یا تقویت کننده عمل می کنند.

بهاز طریق ماده یا بازی، برخی از تجربیات عاطفی قابل تحمل‌تر می‌شوند، می‌توان احساسات عاشقانه را کنترل کرد یا احساسات ناشی از ضربه و رنج را سرکوب کرد.

تغذیه و بی نظمی عاطفی: غذا خوردن احساسی

چند وقت یکبار افرادی را می بینیم که تحت تأثیر احساسات شدید، تمایل به خوردن مقادیر زیادی غذا دارند؟ این پدیده معمولاً غذا خوردن احساسی نامیده می شود، یعنی "//www.buencoco.es/blog/adiccion-comida">اعتیاد به غذا، خوردن بیش از حد و اغلب بدون لذت بردن از غذا. اگر فرد راهبردهای عملکردی دیگری برای مدیریت این حالات عاطفی که آنها را تغییر می دهد نداشته باشد، تقریباً به طور خودکار از این رفتار ناکارآمد استفاده می کند.

نشان داده شده است که غذاهای احساسی یک عامل خطر برای ایجاد اختلالات خوردن مانند پرخوری عصبی و پرخوری (یا غذا خوردن کنترل نشده).

افراد مبتلا به اختلالات خوردن اغلب در مواجهه با احساسات شدید از راهبردهای ناسازگار استفاده می کنند. پرخوری های زیاد یا محدودیت های شدید و همچنین رفتار تنبیهی نسبت به بدن خود، برای "مدیریت" احساسات منفی به حرکت در می آیند.

از طریق غذا، فرد سعی می کند احساسات خود را تنظیم کند و آنها را بیرون کند.افکار ناخوشایند . غذا تبدیل به یک استراتژی برای کنار آمدن با موقعیت ترسناک می شود، تجربه های غمگینی، اضطراب و گناه را ایجاد می کند: به طور خلاصه، یک دور باطل فلج کننده.

این چیزی است که اتفاق می افتد: فرد احساس شدیدی را تجربه می کند که نمی تواند کنترل کند، بحران عدم تنظیم عاطفی که او را به خوردن مقادیر زیادی غذا سوق می دهد که بعداً او را نسبت به موقعیت احساس گناه و غمگینی می کند.

او سعی می کند آن را با رفتارهای "تصفیه" مانند غذای محدود، ورزش شدید برطرف کند. ، استفاده از پاک کننده ها و ملین ها یا استفراغ خود القا شده. همه این رفتارها منجر به تجربه مجدد احساسات منفی و ارزیابی منفی از خود می شود و منجر به انتقاد شدید از خود می شود. برای هر سن و آسیب شناسی تمایلی به نوع خاصی از مداخله به جای مداخله دیگری وجود دارد، ما می توانیم در این بخش برخی رهنمودهای مشترک برای همه درمان های اختلالات عاطفی ایجاد کنیم.

کمترین وجه مشترک همه مداخلات درمانی در رابطه با این مشکل، تقویت عملکرد فراشناختی است، یعنی آگاهی از حالات روانی خود و دیگران و قابل قبول بودن. استنباط در مورد چیستدیگران احساس می کنند و فکر می کنند.

درمان بی نظمی هیجانی در روانشناسی، زمینه ساز رابطه همکاری بین بیمار و روانشناس است ، فضایی که در آن بیمار می تواند احساس خوش آمد گویی کند و به آن ابراز نظر کند. احساساتی که احساس می کنید، بتوانید آنها را در مکانی محافظت شده و بدون خطر بی اعتبار شدن توصیف کنید.

علاوه بر این مرحله بسیار مهم، که در آن یاد می‌گیرید احساسات را بشناسید، توصیف کنید و نام ببرید، مرحله آموزش مهارت‌ها نیز وجود دارد، یعنی مهارت‌هایی برای اینکه بدانید چگونه هیجان را مدیریت کنید. تدریس.

از طریق این استراتژی، بیمار مهارت های تحمل احساساتی که باعث ناراحتی می شود و ارتباط موثر با دیگران را می آموزد تا در زندگی روزمره شایستگی بیشتری داشته باشد. درمان با یکی از روانشناسان آنلاین ما می تواند کمک خوبی باشد: فقط پرسشنامه را پر کنید و اولین جلسه شناختی رایگان را داشته باشید و سپس تصمیم بگیرید که آیا درمان را شروع کنید یا خیر.

جیمز مارتینز در جستجوی یافتن معنای معنوی همه چیز است. او کنجکاوی سیری ناپذیری در مورد دنیا و نحوه کارکرد آن دارد، و عاشق کاوش در تمام جنبه های زندگی - از دنیوی گرفته تا عمیق است. ارتباط با الهی چه از طریق مدیتیشن، دعا، یا صرفا بودن در طبیعت باشد. او همچنین از نوشتن در مورد تجربیات خود و به اشتراک گذاشتن بینش خود با دیگران لذت می برد.