هوش عاطفی: و شما، چگونه از نظر احساسی پاسخ می دهید؟

  • این را به اشتراک بگذارید
James Martinez

در جامعه‌ای با سرعت فزاینده و خواستار، که در آن مهارت‌های فنی و شناختی در حال افزایش است، ما در معرض خطر نادیده گرفتن چیزی هستیم که با این وجود حیاتی است: مدیریت احساساتمان!

قهرمان مقاله امروز ما هوش عاطفی است، مهارتی که به ما امکان می دهد روابط قوی تری برقرار کنیم، تصمیمات بهتری بگیریم و کاملتر و رضایت بخش تر زندگی کنیم. توجه داشته باشید زیرا در طول این مقاله، هوش هیجانی چیست و چه چیزی است را بررسی خواهیم کرد. ما همچنین کشف خواهیم کرد که چگونه آن را توسعه دهیم ، چگونه می توان آن را در زندگی روزمره ما به کار برد و مزایای که هوش هیجانی می تواند به ما ارائه دهد.

چیست. هوش هیجانی است؟

منظور از هوش هیجانی چیست؟ بیایید ببینیم هوش هیجانی به چه معناست : توانایی درک مثبت، استفاده و مدیریت احساسات خود برای رهایی از استرس، برقراری ارتباط موثر، همدلی با دیگران، غلبه بر چالش ها و حل تعارضات.

از نظر عملی، این بدان معناست که آگاه باشیم که احساسات می توانند رفتار ما را هدایت کنند و بر مردم تأثیر بگذارند و یاد بگیریم که هم احساسات خودمان و هم احساسات دیگران را مدیریت کنیم. قبل از اینکه بتوانید هوش را توسعه دهیدمارشمالو که می توانند فوراً دریافت کنند و یک جایزه بزرگتر (دو مارشمالو). سپس می بینید که کدام کودکان در برابر "فهرست" مقاومت کرده اند

  • بازی نقش احساسی : همدلی و درک احساسات دیگران را تشویق می کند.
    • نوشتن یک احساس journal : خودآگاهی و بیان عاطفی را ترویج می کند.
    • بازی های حل تعارض : مهارت های ارتباطی و حل مشکلات را در پسران و دختران ارتقا می دهد.

    شناخت بهتر خود به مدیریت احساسات کمک می کند

    با دوستان صحبت کنید

    چگونه هوش هیجانی را اندازه گیری کنید

    برای اندازه گیری هوش هیجانی ، می توانید از آزمون هوش هیجانی مایر-سالوی-کاروسو (MSCEIT) مقیاسی با 141 سوال که چهار نوع مهارت شخصی را اندازه گیری می کند استفاده کنید:

    • ادراک احساسات ، هم توانایی رمزگشایی از احساسات خود و هم از احساسات دیگران. استفاده از احساسات برای تسهیل تفکر و رویارویی با موقعیت های مختلف. <13 درک احساسات ، درک اینکه از کجا می آیند و چگونه و چه زمانی بروز می کنند.
    • مدیریت احساسات ، توانایی تنظیم احساسات زمانی که آنها بوجود امدن.

    کتابهای هوش هیجانی

    برای نتیجه گیری، اهمیت هوش هیجانی دراحساسات را به درستی مدیریت کنید، که می تواند در ارتباط، خودانگیختگی و واکنش بهتر به محرک های محیطی به ما مزیتی بدهد. بنابراین اگر به این فکر می کنید که چگونه روی هوش هیجانی کار کنید، مطالعه در مورد آن ممکن است به شما کمک کند.

    در اینجا لیستی از بهترین کتابهای هوش هیجانی آمده است:

    • هوش هیجانی توسط دانیل گولمن.
    • هوش هیجانی کودکان و نوجوانان نوشته لیندا لانتیری و دانیل گولمن. این کتاب راهنمای عملی برای کمک به کار بر روی هوش هیجانی در نوجوانان و کودکان است.
    • احساسات: راهنمای داخلی، که من از آن پیروی می کنم و کدام را نه نوشته لزلی گرینبرگ.

    شما همچنین امکان بهبود احساسات هوش از دست یک روانشناس آنلاین. این گزینه برای همه افرادی مفید است که می خواهند احساسات خود را بهتر کنترل کنند، با دیگران همدلی کنند، بین خانه و کار و بین لذت و وظیفه تعادل پیدا کنند.

    احساسی، لازم است ظرفیت خوبی برای ذهنی سازیداشته باشد، یعنی توانایی تأمل در این حالات ذهنی (درک و نسبت دادن افکار، احساسات و خواسته ها به خود و دیگران

    بنابراین، هوش هیجانی به ما کمک می کند تا روابط قوی تری ایجاد کنیم، در مدرسه و کار موفق باشیم و به طور موثر اهداف شخصی و اجتماعی خود را دنبال کنیم. همچنین به ما کمک می کند تا با احساسات خود ارتباط برقرار کنیم، قصد را به عمل تبدیل کنیم و در مورد آنچه واقعا برای ما مهم است تصمیم بگیریم. برخی از نظریه ها در مورد هوش هیجانی نشان می دهند که می توان آن را آموخت و تقویت کرد، در حالی که برخی دیگر استدلال می کنند که این یک ویژگی ذاتی است.

    مفهوم هوش هیجانی از کجا می آید؟

    بسیاری از نویسندگان نظریه هایی در مورد هوش هیجانی ارائه کرده اند. این مفهوم توسط استادان پیتر سالوی و جان دی. مایر، معرفی شد که برای اولین بار در سال 1990 در مقاله ای که در مجله تخیل، شناخت و شخصیت منتشر شد به هوش هیجانی اشاره کردند. این دو دانشگاهی اولین تعریف هوش هیجانی را ارائه کردند که قبل از دیگران به عنوان "//www.buencoco.es/blog/que-es-empatia"> همدلی درک می شود. و احساسات خود را به درستی تفسیر کنند. برای او از ویژگی های هوش استعاطفی بهبود ارتباط و توانایی ایجاد روابط بین فردی است. گاردنر این دیدگاه را ارائه داد که هوش های زیادی وجود دارد و هر یک از آنها نقاط قوت و محدودیت های خاص خود را دارند.

    یکی دیگر از نویسنده های برجسته در نظریه هوش هیجانی، به ویژه در ارزیابی پرسشنامه هوش هیجانی BarOn) Reuven Bar-On است. برای این روانشناس، هوش هیجانی توانایی درک خود، برقراری ارتباط صحیح با دیگران و توانایی سازگاری با شرایط مختلف است.

    عکس از Pixabay

    دانیل گولمن و هوش هیجانی

    گلمن در کتاب خود هوش عاطفی: چرا می تواند بیشتر از IQ اهمیت داشته باشد پنج رکن هوش هیجانی را تعریف کرد:

    1. خودآگاهی یا خودآگاهی عاطفی

    خودآگاهی توانایی تشخیص یک هیجان در هنگام بروز آن است : این سنگ بنای هوش هیجانی است. اگر احساسات خود را بدانیم، چگونه و در چه مواردی پدید می آیند، برای ما پدیده تکان دهنده ای نخواهند بود.

    مثلاً به موقعیت هایی فکر کنید که در آنها عملکرد ما مورد نیاز است، مانند امتحان یا موقعیت هایی در که ما می توانیم تا حدی برانگیخته شویم که یک حمله اضطراب کامل را تجربه کنیم. اگر یاد بگیریم استفاده کنیمهوش هیجانی ما، وقتی اضطراب فرا می رسد، آن را تشخیص می دهیم و می توانیم قبل از اینکه بر ما غلبه کند با آن روبرو شویم. اگر برعکس، این احساس مانند بهمن به ما برخورد کند، راحت‌تر غرق می‌شویم. ترس از احساسات خود اغلب با هوش هیجانی ضعیف همزمان است.

    2. خودتنظیمی یا خودکنترلی هیجانی

    آیا تا به حال از از دست دادن کنترل هراس داشته اید؟ تسلط بر احساسات مان مانع از آن می شود که اجازه ندهیم بدون کنترل توسط آن ها غرق شویم. یادگیری مدیریت احساسات به معنای انکار یا حذف آنها نیست، بلکه مطمئن شوید که آنها به رفتارهای ناخواسته تبدیل نمی شوند. کنترل کردن چه احساساتی برای ما سخت تر است؟ در چه موقعیت‌هایی به وجود می‌آیند و چه چیزی در زندگی ما ایجاد کرده‌اند؟

    برای مثال، هیجان خشم یکی از مواردی است که اغلب ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد و باعث حملات خشم ترسناک می‌شود. به عنوان مثال، هوش هیجانی در محل کار را در نظر بگیرید. در بحث با یک همکار: چه چیزی می توانیم بگوییم که فوراً پشیمان شویم؟در عوض، موثرترین راهبرد برای انتقال خشم ما چیست؟ یکی از کارهایی که هوش هیجانی انجام می دهد این است که احساسات خود را تنظیم می کند و با شرایط سازگار می شود.

    با توانایی حضور عاطفی، می توانید یاد بگیرید که خود را مدیریت کنید.احساسات بدون اینکه اجازه دهید آنها بر افکار شما و خودکنترلی شما غلبه کنند. شما قادر خواهید بود تصمیماتی بگیرید که به شما امکان می دهد از رفتارهای تکانشی اجتناب کنید، احساسات خود را به روشی سالم کنترل کنید، ابتکار عمل را به دست بگیرید، تعهدات خود را حفظ کنید و با شرایط در حال تغییر سازگار شوید.

    3. انگیزه

    هوش عاطفی از نظر گلمن به معنای آگاهی از احساسات خود بدون سرکوب احساسات است. انگیزه دادن به خود همچنین برای تمرکز توجه و حفظ انگیزه در تعقیب هدف و داشتن توانایی هدایت و حفظ انگیزه به سمت اهداف شخصی و حرفه ای ضروری است. این شامل پافشاری، تعهد، اشتیاق، و توانایی بازگشت به عقب از شکست است.

    4. همدلی و شناخت احساسات دیگران

    از نظر گلمن، هوش عاطفی و همدلی ارتباط تنگاتنگی دارند . همدلی شامل توانایی درک احساسات دیگران است. افراد همدل می دانند چگونه گوش دهند، به جنبه های کلامی و غیرکلامی ارتباط توجه دارند و تحت تاثیر تعصبات قرار نمی گیرند. علاوه بر این، آن‌ها افرادی هستند که حساسیت نشان می‌دهند، اما بیش از هر چیز بر اساس درک نیازها و احساسات خود به دیگران کمک می‌کنند، بدون اینکه دیدگاه و دیدگاه خود را در اولویت قرار دهند. بنابراین، همدلی یکی از مولفه های هوش هیجانی است.

    5. مهارت های اجتماعی

    مهارت های متعددی وجود دارد که به ما امکان می دهد در روابط اجتماعی و کاری موفق باشیم. مهارت‌های اجتماعی شامل توانایی تأثیرگذاری، یعنی استفاده از تکنیک‌های متقاعدسازی مؤثر است، به همین دلیل است که هوش هیجانی در شرکت مهم است . علاوه بر این، توانایی برقراری ارتباط مؤثر و با قاطعیت ، مدیریت تعارضات، همکاری در یک تیم و رهبر خوب بودن نیز از جمله مهم‌ترین مهارت‌های اجتماعی است.

    انواع هوش هیجانی

    از نظر گلمن در هوش هیجانی دو نوع وجود دارد:

    • هوش هیجانی درون فردی : توانایی فرد برای شناخت خود از طریق آگاهی از احساسات، آرزوها، نقاط قوت و ضعف خود است.
    • هوش هیجانی بین فردی: ظرفیتی که فرد دارد. برای برقراری ارتباط و ارتباط با بقیه
    عکس از Pixabay

    چرا توسعه هوش هیجانی مهم است؟

    همیشه باهوش ترین افراد موفق ترین نیستند یا رضایت بیشتری دارند در زندگی. احتمالاً افرادی را می شناسید که از نظر تحصیلی درخشان هستند اما در کار یا کار ناموفق هستنددر روابط شخصی و عاطفی خود (به عنوان مثال، فردی که هوش هیجانی ندارد ممکن است به احتمال زیاد رابطه خود را از طریق ارواح پایان دهد تا با توضیح) چرا؟ ممکن است به دلیل هوش هیجانی پایین باشد.

    IQ به تنهایی برای موفقیت در زندگی کافی نیست. به عنوان مثال، ضریب هوشی شما می تواند به شما کمک کند تا وارد دانشگاه شوید، اما این EQ شما است که به شما کمک می کند در هنگام امتحانات نهایی با استرس و احساسات مقابله کنید. بنابراین… تفاوت بین IQ و هوش هیجانی چیست؟

    هوش عاطفی در مقابل IQ

    IQ توانایی استدلال را اندازه گیری می کند یک فرد، در حالی که هوش هیجانی نشان می دهد که فرد چگونه احساسات خود را مدیریت می کند .

    تحقیق منتشر شده در Phycological Bulletin توسط انجمن روانشناسی آمریکا (APA) نشان داد که دانش آموزانی که توانایی بیشتری در درک دارند و مدیریت احساسات آنها به طور مؤثر نتایج بهتری نسبت به همتایان خود که کمتر قادر به انجام این کار بودند به دست آورد.

    طبق گزارش دانشکده بازرگانی هاروارد، افرادی که رهبران بهتری هستند در "آگاهی اجتماعی و همدلی" برتر هستند. " ، آنها برای درک تلاش می کنندسایر دیدگاه ها، احساسات و نیازهای اطرافیان. علاوه بر این، هوش هیجانی تقریباً 90 درصد از مهارت هایی را که برخی از رهبران را از همتایان خود متمایز می کند، تشکیل می دهد. اما اگرچه ابزارها و آزمون هایی برای اندازه گیری هوش هیجانی وجود دارد، "یک ضریب معتبر کلی پیدا نشده است" همانطور که در مورد هوش شناختی وجود دارد.

    عکس از Pixabay

    چگونه هوش هیجانی را توسعه دهیم.

    طبق گفته دانیل گولمن، هوش هیجانی را می توان روی آن کار کرد یا بهبود داد . پنج شایستگی هوش هیجانی که او ایجاد کرد و قبلاً دیده‌ایم، شناسایی زمینه‌های بهبود برای کار روی هوش هیجانی را آسان‌تر می‌کند.

    توانایی های دیگری که باید در هنگام بهبود هوش هیجانی در نظر گرفت:

    • واژگان عاطفی : افرادی که سطح هوش هیجانی خوبی دارند می توانند در مورد احساسات خود صحبت کنند، آنها را بشمارند و بنابراین آنها را مدیریت کنند. برعکس، کسانی که واژگان عاطفی توسعه‌یافته ندارند ممکن است از ناگویی هیجانی، مشکل در دسترسی به دنیای عاطفی خود و شناسایی احساسات در دیگران و در خود رنج ببرند.
    • انطباق پذیری و کنجکاوی: فردی که هوش هیجانی دارد به راحتی با موقعیت های جدید در محل کار و زندگی خصوصی خود سازگار می شود و شیفته مسائل می شود.جدید و ترس از آزمایش نیست، انعطاف پذیر است.
    • استقلال : یکی از ویژگی های هوش هیجانی وابستگی به قضاوت دیگران نیست. فرد با آگاهی کامل از احساسات خود، مسئولیت آنها را در مقابل دیگران نیز بر عهده می گیرد و ارزیابی می کند که چه زمانی مناسب است آنها را به اشتراک بگذارد.

    با افزایش سن، خودآگاهی ما به طور کلی بهبود می یابد، مهارت‌های بیشتری برای مقابله با چیزها داریم و تجربه بیشتری انباشته‌ایم، که باعث می‌شود فضای عاطفی و روابط عاطفی اجتماعی خود را بهتر مدیریت کنیم، بنابراین هوش عاطفی در طول سال‌ها افزایش می‌یابد . حداقل، اینها نتایج ارزیابی هوش هیجانی از طریق پرسشنامه BarOn (I-CE) است که در لیما (پرو) برای نمونه ای نماینده 1996 نفر بالای 15 سال انجام شد.

    نحوه رشد هوش هیجانی در دوران کودکی

    در مورد رشد هوش هیجانی کودک ، شایان ذکر است که برخی از فعالیتها برای کار بر روی هوش هیجانی در کلاس های درس

    به عنوان مثال، یکی از تمرینات هوش هیجانی که در برخی مدارس انجام می شود، بر اساس آزمون مارشمالو: تسلط بر خودکنترلی است. آزمون اصلی مبتنی بر دادن حق انتخاب بین پاداش به کودکان است. به عنوان مثال، الف

    جیمز مارتینز در جستجوی یافتن معنای معنوی همه چیز است. او کنجکاوی سیری ناپذیری در مورد دنیا و نحوه کارکرد آن دارد، و عاشق کاوش در تمام جنبه های زندگی - از دنیوی گرفته تا عمیق است. ارتباط با الهی چه از طریق مدیتیشن، دعا، یا صرفا بودن در طبیعت باشد. او همچنین از نوشتن در مورد تجربیات خود و به اشتراک گذاشتن بینش خود با دیگران لذت می برد.