ذهنیت: چیست و چرا مهم است؟

  • این را به اشتراک بگذارید
James Martinez

اگرچه ممکن است درک کلمه ای دشوار به نظر برسد، ذهنیت سازی در واقع مفهومی به قدمت ظرفیت انسان برای خودآگاهی است.

روانکاو بریتانیایی P. فوناگی در نظریه ذهنی سازی خود، این فرآیند را به عنوان توانایی تفسیر رفتار خود یا دیگران از طریق نسبت دادن حالات ذهنی تعریف می کند ; توانایی تفکر و درک وضعیت ذهنی خود، داشتن ایده ای از احساس و دلیل آن. در این مقاله در مورد معنای ذهنی سازی و کاربرد آن در روانشناسی صحبت خواهیم کرد.

ذهنی سازی چیست؟

اغلب، ما توانایی درک افکار را به صورت تخیلی و تفسیر رفتار خود و دیگران در رابطه با حالات ذهنی بدیهی می دانیم . با این حال، دقیقاً به این بستگی دارد که یک سری عوامل بر زندگی روزمره، سلامت روان و روابط ما با دیگران تأثیر می گذارد. منظور از ذهنی سازی چیست؟

مفهوم ذهنی سازی در اوایل دهه 1990 سرچشمه گرفت، زمانی که برخی از نویسندگان از آن در مطالعات اوتیسم و ​​در زمینه مطالعات رابطه دلبستگی مبتنی بر روانکاوانه استفاده کردند.

یک مثال اساسی از ذهنیت سازی در روانشناسی، همانطور که اشاره کردیم، نظریه ذهن فوناگی است.ذهن. که تأثیر ذهنیت را بر رشد خود تعریف می کند.

ذهنی سازی، در واقع، به حوزه های دانشی مرتبط است که اغلب با یکدیگر همپوشانی دارند:

  • روانکاوی؛
  • آسیب شناسی روانی رشد؛
  • نوروبیولوژی؛
  • فلسفه.

نظریه ذهنیت سازی

ذهنی سازی، به گفته پیتر فوناگی، فرایند ذهنی است. بازنمایی که از طریق آن می‌توانیم خود و دیگران را دارای حالات ذهنی تصور کنیم . فوناگی این توانایی را برای تصور ذهن دیگران به عنوان چیزی حتی پیچیده تر از همدلی توصیف می کند.

همدلی ، برای فوناگی، آن چیزی است که ما می توانیم برای یک فرد بر اساس توانایی خود در تصور آنچه که طرف مقابل احساس می کند احساس کنیم. با این حال، این تصور که طرف مقابل احساس می کند و باعث همدلی می شود چیزی نیست جز توانایی ذهنی کردن. مفهوم دیگری که به ذهنیت سازی مرتبط است و بر آن تحمیل می شود هوش عاطفی است، یعنی توانایی استفاده از احساسات برای تفکر و جهت دهی به جنبه های ذهنی و بین الاذهانی واقعیت.

مهم ترین چیز. در مورد ذهنیت سازی این است که، همانطور که فوناگی استدلال می کند، هم از دانش دیگران و هم از شناخت بسیار عمیق خود ناشی می شود. از طریق شناخت خود، ما هستیمقادر به ذهنی سازی تجربه دیگری است.

فونگی استدلال می کند که این خودآگاهی خیلی زود در زندگی، از طریق روابط ما با بزرگسالانی که از ما مراقبت می کنند، ایجاد می شود. طبق نظریه دلبستگی، برای انجام یک تجربه عادی از خود و ذهنی کردن احساسات، کودک نیاز دارد که سیگنال های آن، بیان حالات عاطفی درونی که هنوز تعریف نشده است، بازتاب کافی را در مراقبی که آنها را برای او تعریف می کند، بیابد.

ذهن بخشیدن به آنچه ممکن است در طول لحظه ای از فعال شدن عاطفی در ذهن شخص دیگری می گذرد - مانند عصبانیت، ترس یا دلتنگی - مهارتی است که با عمیق تر کردن نیازها و ظرفیت تعامل خود، آن را توسعه می دهیم.

عکس توسط Pixabay

ذهن‌سازی در زندگی روزمره

در زندگی روزمره، ذهنی‌سازی شامل استفاده از عملیات‌های شناختی مختلف است، از جمله:

-درک.

-تصور کن؛

-توصیف کن؛

-بازتاب کن.

ذهنی سازی نیز نوعی تخیل است . ما همچنین قادر به تفسیر رفتار از طریق تفکر تخیلی و استعاری هستیم که به ما امکان می دهد آن را درک کنیم. آگاهی از حالات روانی و عاطفی افرادی که با آنها تعامل داریم، بخشی از و جنبه مهم ذهنیت سازی است.

یکی از کلاسیک ترین نمونه های ذهنی سازیآن مادر نسبت به فرزندش است. مادری که گریه پسرش را درک می‌کند، می‌تواند معنی آن گریه را تصور کند و بنابراین وضعیتی را که پسر یا دختر در آن قرار دارد، تشخیص دهد و خود را فعال کند تا کاری برای کمک به او انجام دهد. در واقع، توانایی برای درک حالات روانی طرف مقابل نیز ما را بر آن می دارد تا برای کاهش رنج آنها اقدام کنیم . بنابراین، می توان گفت که منطق ذهن عاطفی فعال است.

آیا به کمک روانشناختی نیاز دارید؟

با بانی صحبت کنید!

چگونه خودمان را ذهنیت کنیم؟

  • به صراحت : وقتی در مورد حالات روانی صحبت می کنیم. به عنوان مثال، زمانی که یک فرد به یک روانشناس مراجعه می کند، آگاهانه و آشکارا سعی می کند با تفکر و صحبت در مورد افکار و احساسات خود، خود را ذهنی کند؛
  • به طور ضمنی : وقتی با افراد دیگر صحبت می کنیم. دیدگاه‌های دیگر را در نظر می‌گیریم و حتی ناخودآگاه به حالت‌های عاطفی که از دیگران درک می‌کنیم واکنش نشان می‌دهیم.

توسعه ذهنیت

تاریخچه رشد یک فرد بر عملکرد و توانایی ذهنی آنها تأثیر می گذارد. در تحقیقات در زمینه روانشناسی رشد، مشخص شد که والدینی که در معیار ذهنی سازی نمره بالایی کسب کرده اند، تمایل بیشتری به داشتن پسران و دختران دلبستگی ایمن دارند. بنابراین کیفیت روابط با مردممراقبان زیربنای تنظیم عاطفی و روابط بین فردی هستند.

همچنین ممکن است در طول بارداری، مادر آینده فرآیند ذهنی سازی را با پسر یا دختر مورد انتظار خود تجربه کند. والدینی که قادر به تشخیص، کنترل و تعدیل حالات عاطفی خود و کودک باشند، به کودک این امکان را می دهد که این مدل مثبت تنظیم هیجانی را درونی کند.

بنابراین این مهم است که چگونه کیفیت روابط اولیه با مراقبین در زندگی بزرگسالی بر توانایی این افراد تأثیر می گذارد:

  • حالات ذهنی شهودی؛
  • تنظیم اثرات؛
  • اثربخشی در روابط بین فردی.

به عنوان مثال، در بیماران اختلال شخصیت مرزی یک شکننده وجود دارد. توانایی ذهنی کردن . افراد مبتلا به این اختلال در گذشته بی اعتباری عاطفی را تجربه کرده‌اند، یعنی انکار احساسات خود (مثلاً به آنها گفته می‌شود "//www.buencoco.es/blog/alexithymia">الکسی‌تایمیا از دسترسی به ذهنیت در ناگویی‌نویسی جلوگیری می‌کند. افرادی که تحت بیهوشی عاطفی زندگی می کنند، در ذهنی کردن حالات روانی درونی خود با مشکل مواجه می شوند که این امر آنها را به تنظیم هیجانات خود از طریق رفتار تکانشی سوق می دهد.

درمان مبتنی بر ذهنیت: درمان روانشناختی

چگونههمانطور که دیدیم، ذهنیت‌سازی اساس یک زندگی روانی و رابطه‌ای رضایت‌بخش و سالم است. همه ما قادریم ، در درجات و لحظات مختلف، روانی کردن هیجانات . با این حال، این ظرفیت نیز بسته به تجربیات زندگی و ویژگی های محیط از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

شروع درمان مبتنی بر ذهنیت به معنای آغاز یک سفر روانشناختی با ایجاد یک رابطه درمانی قابل اعتماد است که می تواند توانایی تفکر را ارتقا دهد. به طور انعطاف پذیر و تأملی:

  • افزایش خودآگاهی.
  • بهبود مدیریت احساسات.
  • ارتقاء اثربخشی در روابط بین فردی.

پیتر فوناگی معتقد است که ذهنی سازی در روانشناسی نقش تعیین کننده ای در روند درمان دارد . درمان با یک روانشناس آنلاین می تواند تجربه بسیار مهمی باشد زیرا یک تمرین ذهنی سازی عمیق است. با داشتن فضایی برای فکر کردن، صحبت کردن، و بیان آنچه در ذهنتان است، به روشی جدید و روشنگرانه برای خود قابل دسترسی خواهید بود.

چرخاندن دوباره بوگیم؟

هم اکنون یک روانشناس پیدا کنید!!

نتیجه گیری: کتاب های ذهنی

کتاب های زیادی در مورد ذهنیت سازی وجود دارد. در اینجا لیستی وجود دارد:

  • تنظیم عاطفی، ذهنی سازی و رشد خود ،توسط پیتر فوناگی، گرگلی، حقوقدان و هدف. نویسندگان از اهمیت دلبستگی و تأثیرپذیری در رشد خود دفاع می‌کنند و مدل‌هایی از مداخله روانکاوانه را پیشنهاد می‌کنند که امکان کسب تدریجی ظرفیت ذهنی‌سازی را حتی در بیمارانی که سابقه سوءاستفاده و غفلت از محیط‌زیست دارند را فراهم می‌کند. این کتاب نشان می‌دهد که چگونه تحقیقات دلبستگی در واقع می‌تواند بینش‌های مهمی را برای درمان بیماران ارائه دهد.
  • درمان مبتنی بر ذهنیت ، توسط Bateman و Fonagy. این کتاب دستورالعمل‌های عملی برای درمان بیماران مرزی ارائه می‌کند تا به آنها کمک کند توانایی بیشتری برای تعدیل پاسخ‌های احساسی خود ایجاد کنند. متن شامل مراجع نظری ضروری است که با نشانه های دقیق در مورد روش های ارزیابی و مداخلات اساسی برای ارتقای ذهنیت تکمیل می شود. و البته، چه کارهایی را نباید انجام داد.
  • اختلالات ذهنی و شخصیت ، توسط آنتونی بیتمن و پیتر فوناگی. این یک تمرین راهنما برای درمان مبتنی بر ذهنیت است. (MBT) اختلالات شخصیت. این کتاب که به چهار بخش تقسیم شده است، نحوه آشنایی بیماران با مدل ذهنی سازی را مورد بحث قرار می دهد تا اختلال شخصیت آنها برای آنها معنا پیدا کند. توضیح دهید که چرا برخی از آنها توصیه می شودمداخلات و سایر مداخلات دلسرد می شوند، و به طور سیستماتیک فرآیند درمان را، چه در درمان گروهی و چه در درمان فردی، برای ارتقای ذهنی سازی پایدارتر توصیف می کند.
  • ذهنی سازی در چرخه زندگی توسط نیک میدگلی (با مشارکت کارشناسان بین المللی از جمله پیتر فوناگی و مری تارگت). این کتاب مفهوم ذهنی سازی را از منظر نظری، سودمندی مداخلات مبتنی بر ذهنیت در خدمات آسیب شناسی روانی کودکان و کاربرد ذهنیت در محیط های اجتماعی و مدارس بررسی می کند. این کتاب مورد توجه ویژه پزشکان و کسانی است که به صورت درمانی با کودکان و خانواده های آنها کار می کنند، اما همچنین برای معلمان مدارس، محققان و دانش آموزان علاقه مند به سلامت روان کودک و نوجوان و پزشکان در نظر گرفته شده است. محققان روانشناسی رشد و شناخت اجتماعی.
  • آگاه از احساسات. ذهنیت در روان درمانی ، تالیف L. Elliot Jurist. نویسنده مروری شفاف از ذهنیت‌سازی در روان‌درمانی ارائه می‌کند و سپس چگونگی کمک به مراجعان را در بازتاب تجربیات عاطفی خود نشان می‌دهد. علوم شناختی و روانکاوی را ادغام می کند تا «عاطفه ذهنی» را به فرآیندهای مختلفی تجزیه کند که درمانگران می توانند در طی آن پرورش دهند.جلسات.
  • درمان مبتنی بر ذهنیت برای کودکان ، توسط نیک میدگلی. این کتاب راهنمای بالینی کاربرد مدل MBT در یک درمان کوتاه مدت 9 تا 12 جلسه ای برای کودکان 6 تا 12 ساله با تظاهرات بالینی مانند اضطراب، افسردگی و مشکلات رابطه است.
  • ذهنی سازی در عمل بالینی ، توسط جان جی آلن، پیتر فوناگی، آنتونی بیتمن. هدف این جلد بررسی کاربردهای روان‌سازی در درمان تروما، درمان والدین-کودک، رویکردهای روانی آموزشی و پیشگیری از خشونت در سیستم‌های اجتماعی است. تز نویسندگان این است که اگر اثربخشی درمان به توانایی درمانگران برای ذهنی کردن و کمک به بیماران برای انجام این کار منسجم تر و مؤثرتر بستگی داشته باشد، پزشکان با هر گرایش می توانند از درک عمیق مفهوم ذهنی سازی بهره مند شوند.
  • <. 9> ذهنی سازی. آسیب شناسی روانی و درمان توسط J. G. Allen، Fonagy و Zavattini. این کتاب، به لطف مشارکت محققان برجسته در این زمینه، جنبه‌های مختلف ذهنیت‌سازی را به شیوه‌ای مفصل ارائه می‌کند و مفاهیم عملی آنها را در مداخله بالینی نشان می‌دهد. متنی برای همه کسانی که در ظرفیت های مختلف -روانشناس بالینی، روانپزشک، روان درمانگر- خود را وقف درمان می کنند.

جیمز مارتینز در جستجوی یافتن معنای معنوی همه چیز است. او کنجکاوی سیری ناپذیری در مورد دنیا و نحوه کارکرد آن دارد، و عاشق کاوش در تمام جنبه های زندگی - از دنیوی گرفته تا عمیق است. ارتباط با الهی چه از طریق مدیتیشن، دعا، یا صرفا بودن در طبیعت باشد. او همچنین از نوشتن در مورد تجربیات خود و به اشتراک گذاشتن بینش خود با دیگران لذت می برد.